در جنگ صفین لشکر معاویه آب را بر روی لشکر امام علی(ع) بستند. حضرت سه نماینده برای مذاکره فرستاد و دو روزی هم صبر کرد و بعد شریعه را تصرف کرد. معاویه نماینده فرستاد حضرت فرمودند:" آب باز است." معاویه خدعه کرد که شایع کردند معاویه می خواهد سد را بشکند و آب شما را خواهد برد لشکر از اطراف شریعه دور شدند و باز معاویه آب را گرفت و بست باز جنگ شد و شریعه تصرف شد. این بار حضرت صبر نکرد که نمایندگان معاویه بیایند و خود کسی را نزد معاویه فرستاد که آب باز است. (ناسخ-صفحه217)
استاد شهریار این واقعه را چنین بیان می کند:
شنیدم آب به جنگ اندرون معاویه بست
به روی شاه ولایت چرا که بود خسی
علی به حمله گرفت آب و باز کرد سبیل
چرا که او کس هر بی کس است و دادرسی
سه بار دست به دست آمد آب و در هر بار
علی چنین هنری کرد و او چنان هوسی
فضول گفت که ارفاق تا به این حد بس
که بی حیایی دشمن ز حد گذشت بسی
جواب داد که ما جنگ بهر آن داریم
که نان و آب نبندد کسی به روی کسی
غلام همت آن قهرمان کون و مکان
که بی رضای الهی نمی زند نفسی
تو هم بیا و تماشای حق و باطل کن
ببین که در پی سیمرغ می جهد مگسی
|